ضرورت و اهمیت آموزش مهارتهای زندگی
تعریف مهارت های زندگی
به تعریف سازمان بهداشت جهانی WHO مهارت های زندگی عبارت است از «توانایی انجام رفتارهای سازگارانه و مثبت، بهگونهای که فرد بتواند با چالشها و ضروریات زندگی روزمره خود کنار بیاید». کارشناسان بر تأثیر مثبت مهارت های زندگی در استفاده از ظرفیتها و توانمندی های هوشی و شناختی، پیشگیری از رفتارهای خشونتآمیز، افزایش خود اتکایی و اعتماد به نفس و بخصوص کاهش سوء مصرف مواد تأکید کردهاند و معتقدند، یادگیری موفقیت آمیز مهارت های زندگی، احساس یادگیرندگی را در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار میدهد
علاوه بر آن کسب این مهارتها، نگرش دیگران را در مورد فرد، عوض میکند و به همین دلیل مهارتهای یاد شده هم شخص را تغییر میدهد و هم محیط را، و در نهایت باعث ارتقاء بهداشت روانی میشود. با توجه به اینکه اکثریت جمعیت کشور ما را کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند، ضروری است به زمینههای مناسب برای ارتقاء بهداشت روانی و سطح سلامت دانشآموزان پرداخته شود و شرایطی فراهم آید تا مسئولان مدارس، برنامهریزان، مشاوران، روان شناسان و سایر دست اندرکاران آموزش و پرورش از طریق آشنایی با موضوعهای بهداشت روانی، کودکان و نوجوانان را برای دست یابی به روان سالم یاری دهند.
تاریخچه آموزش مهارت های زندگی
آموزش مهارت های زندگی در سال ۱۹۷۹ میلادی با اقدامات «دکتر گیلبرت بوتوین» آغازشد. وی مجموعهای از آموزش مهارت های زندگی برای دانش آموزان کلاسهای هفتم تا نهم دبیرستان را تدوین کرد که با استقبال فراوان متخصصان بهداشت روان مواجه شد. این برنامه آموزشی به نوجوانان یاد میداد که چگونه با استفاده از مهارتها و رفتارهای جرأت مندانه و نیز تصمیم گیریها
و تفکر نقادانه، در مقابل وسوسه یا پیشنهاد سوءمصرف مواد از سوی همسالان خود، مقاومت کنند. هدف دکتر بوتوین طراحی برنامه واحد پیشگیریهای اولیه بود و مطالعات بعدی نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی فقط در صورتی به نتایج مورد نظر ختم میشود که همه مهارتها به فرد آموخته شود.
پژوهشهای انجام شده نشان داد که برنامه یاد شده در پیشگیریهای اولیه از مصرف چندین نوع مواد مخدر و سیگار موفق بوده است. به دنبال این اقدام مقدماتی، از سال ۱۹۹۳ میلادی به بعد سازمان جهانی بهداشت با هماهنگی یونیسف، برنامه آموزش مهارتهای زندگی را به عنوان یک طرح جامع پیشگیری اولیه برای ارتقای سطح بهداشت روانی کودکان و نوجوانان معرفی کرد. این برنامه درکشورهای مختلف دنیا تجربه و گزارشهای امیدبخشی از کارایی آن، منتشرشده است.
مهارتهای زندگی و اهداف آن
دکتر علی فرجام ـ روانشناس اجتماعی در مورد مهارتهای زندگی به گزارشگر روز نامه اطلاعات میگوید: این مهارتها شامل تواناییهایی است که به ما کمک میکند درموقعیتهای گوناگون، درست رفتار کنیم، به طوری که بتوانیم با دیگران برای حل مسائل پیش آمده در زندگی ارتباط مناسب و بهدور از خشونت داشته باشیم مهمترین اهداف مهارتهای زندگی عبارتند از تقویت اعتماد به نفس، رشد و تقویت عواطف انسانی، کمک به شناسایی و بیان احساسات، تامین تندرستی جسمی و سلامت روانی، تقویت مهارتهای ارتباطی، تربیت یک شهروند متعادل و مورد پذیرش اجتماع،تقویت روحیه همزیستیهای مسالمتآمیزو بالا بردن سازگاری فرد با خودش، دیگران و محیط زندگی.
وی با بیان این مطلب که مهارتهای زندگی، علاوه به اینکه به صورت یک راهکار ارتقای سلامت روان مطرح است، به صورت ابزاری برای پیشگیری از آسیبهای روانی واجتماعی مبتلا به جامعه مانند اعتیاد، خشونتهای خانگی و اجتماعی، آزار کودکان، خودکشی و ایدز هم قابل استفاده است، میافزاید: مهارتهای زندگی ابزاری قوی در دست متولیان بهداشت روانی جامعه با هدف توانمندسازی جوانان در ابعاد روانی واجتماعی است و به افراد کمک میکند تا مثبت عمل کنند و هم خودشان و هم جامعه را از آسیبهای روانی واجتماعی محفوظ دارند و سطح بهداشت روانیشان را ارتقاء دهند.
نقش والدین در آموزش مهارتهای زندگی
دکتر فرجام یاد آوری میکند: والدین نقش بسیار مهمی درآموزش مهارتهای زندگی به فرزندان دارند زیرا فرا گیری مهارتهای زندگی بهداشت روانی خانواده را تامین میکند و با توجه به اینکه پایههای رشد روانی و اجتماعی کودکان در سالهای اولیه پی ریزی میشود، وجود تفاهم، سازگاری و محبت موجود در محیط خانواده، در تقویت احساس اعتماد به نفس و پرورش نیروی سازنده در کودکان و نوجوانان اهمیت زیادی دارد.
وی با اشاره به این مطلب که یکی از مهمترین اصول مهارتهای زندگی، همبستگی و احترام متقابل والدین نسبت به یکدیگر در برخورد با فرزندان است، یاد آوری میکند: فرزندان، والدین خود را منبع شادی، امنیت عاطفی و تامین نیازهای جسمی و روانی خود میدانند و از این روبی توجهی آنان به سالمسازی محیط خانواده، کودکان و نوجوانان را با کمبودهای عاطفی مواجه میکند.
دکتر فرجام میگوید: بهطور کلی ریشه رفتارهای نابهنجار کودکان و نوجوانان و انحرافات و بزهکاریهای آنان را باید در سنین اولیه کودکی و در میان خانوادهها جستجو کرد و به همین دلیل والدین باید از وقوع مسائلی که موجب ایجاد هیجانهای ناخوشایند در کودک و نوجوان خود میشود، پیشگیری کنند.
وی با بیان این مطلب که کودک در این دوران آمادگی بسیاری برای دریافت و اثرپذیری دارد و به راحتی از شرایط پیرامونیاش متاثر میشود، میافزاید: دریافتهای دوران کودکی به طور عمیق و جدی در ذهن و روان انسان باقی میماند.
از طرفی کودک بخش اعظمی از اوقات مفید زندگی خویش را در مدرسه سپری میکند و مدرسه هم محل تجلی رفتارهای فردی و اجتماعی کودکان است و هم زمینه بسیاری از رفتارهای آینده آنان را پی ریزی میکند. و از اینرو ضرورت دارد معلمان و مربیان اطلاعات مفیدی را در ارتباط با مسائل روانی و شخصیتی کودکان داشته باشند و به صورتی هدفمند و درست کودکان را راهنمایی و هدایت کنند و با برنامهریزی صحیح زمینه ایجاد توانمندیهای لازم را در دانش آموزان، به وجود آورند.
از این روی آموزش بهداشت روان به دانشآموزان در سطح مدارس و برنامهریزی برای آموزش نیازها، انتظارها، مسئولیتها و حقوق کودکان از اهمیت خاصی برخوردار است که شرط لازم برای آن هم آشنایی، پذیرش و رعایت نیازها و حقوق کودکان و نوجوانان از طرف اولیا و مربیان است.
این روانشناس اجتماعی یاد آوری میکند: توانایی تفکر خلاق، فن برقراری رابطههای کلامی و غیرکلامی با دیگران، مهارت در گوش دادن و همدلی با دیگران، توانایی شناخت و برخوردهای مناسب با عواطف و هیجانها، مهارت لازم در شکل گیری اعتماد به نفس و روش صحیح مطالعه از مهارتهای اجتماعی است که کودکان باید در محیط خانواده فرا بگیرند، تا بتوانند به انتخاب و ارائه رفتارهای مناسب در زمان و وضعیت معین، دست بزنند.
مهارتهای زندگی در اسلام
دکتر مجید ابهری، رفتارشناس اجتماعی در مورد مهارتهای زندگی به گزارشگر روز نامه اطلاعات میگوید: مهارتهای زندگی یکی از زیر شاخههای علوم انسانی است که از اوایل قرن بیستم میلادی به طور گسترده در کشورهای اروپا وآمریکا وهمچنین بسیاری از دیگر کشورهای دنیا مطرح شد و در دستور کار قرار گرفت.
وی میافزاید: مهارتهای زندگی یا لایف «استایل» still Life در غرب علمی نسبتاً جدید است وبه معنای رفتارهای صحیح زندگی با خود و دیگران است این در حالی است که مهارتهای زندگی در میان مسلمانان جهان و از جمله ایرانیان قرن ها سابقه دارد. در مهارتهای زندگی از نوع غربی، مسائل فراوانی در مورد بهتر زیستن، راحت زیستن و رعایت مسائل روحی و روانی در روابط فردی و اجتماعی در نظر گرفته شده است که اهم محورهای آن در حل مشکلات،
بر قراری تفاهم، انتقادپذیری و همچنین مهارتهای زندگی زناشویی، روابط با فرزندان و تربیت آنان، روابط اجتماعی با دیگران، روابط کار گر و کار فرما و همچنین مدیر و کارمند مطرح شده وبر اساس شرایط فردی و اجتماعی افراد است و به آنان روشهای بهتر زندگی کردن را یاد میدهد.
این رفتارشناس اجتماعی یادآوری میکند: برای ما ایرانیان مسلمان مهارتهای زندگی علم جدیدی نیست، چرا که در دین ما رفتارهای زندگی بهتر، متعالیتر ودقیقتر از مهارتهای زندگی غربی است و در سیره اخلاقی و رفتاری ائمه اطهار و بزرگان دینی، به خوبی میتوانیم الگوها و شیوههای بهتر زیستن را یاد بگیریم. با این حال متأسفانه بسیاری از همکاران ما در علوم اجتماعی به دلایلی مانند عدم علاقه از بیان حقیقت خودداری میکنند. در حالی که اسلام منبع اصلی مهارتهای زندگی است زیرا در تعالیم آن از آیین غذا خوردن، گرفته تا روابط زناشویی،حمام رفتن، داشتن روابط قبل از ازدواج، آیین تربیت فرزند، نحوه رابطه با والدین و چگونگی روابط اجتماعی، سخن رفته است تا مردم در همه ابعاد، زندگیهای بهتر و راحتتری داشته باشند.
وی با بیان این مطلب که نخبگان اجتماعی در زمینه مهارتهای زندگی ابتدا باید آیین و مهارتهای زندگی ایرانی اسلامی را مطالعه کنند وسپس آن را به اطلاع دانش پژوهان و مردم و بهخصوص جوانان برسانند میگوید: در مورد مهارتهای زندگی غربی فقط ۸ یا ۹ محور و آن هم به طور محدود مورد، مباحثه قرار گرفته است، اما در مورد مهارتهای زندگی اسلامی تمامی مسائل از نطفه و جنین انسان گرفته تا تربیت و ازدواج و حتی نحوه غذا خوردن را هم در بر میگیرد .
دکتر ابهری میافزاید: تمامی مسائل زندگی از کوچک تا بزرگ و نحوه روابط دراجتماع در سبک ایرانی اسلامی مطرح شده است. مهارتهای زندگی اسلامی بر پایه تفاهم، همدلی و هدایت افراد است در حالیکه در سبک زندگی غربی این قبیل موارد محدود است.
عدم آموزش مهارتهای زندگی
دکتر ابهری در پاسخ به این پرسش که چرا مسئولان ذیربط مهارتهای زندگی را به
دانش آموزان یاد نمیدهند،
یاد آوری میکند: متاسفانه آموزش و پرورش ما کلمه «پرورش» را بدون توجه به محتوای آن، یدک میکشد. آموزشهای صرف برای فرزندان ما چندان کارساز نیست و معمولاً در مدارس ما درسهایی تدریس میشود که فقط به درد گرفتن مدرک میخورد و بعد از پایان تحصیل، هیچ استفاده و بهره کافی برای دانشآموزان در بر ندارد.
این رفتار شناس اجتماعی میگوید: آموزش مهارتهای زندگی به دانشآموزان اهمیت زیادی دارد، چرا که به آنان روش دوست یابی،
مهارت «نه گفتن» به دعوتهای غیر منطقی و روشهای همسریابی را میآموزد و همین مساله باعث میشود نه فقط دانشآموزان از مسیر درست و منطقی خارج نشوند، بلکه از آسیبهای اجتماعی هم به دور بمانند.
وی میافزاید: با توجه به افزایش آمار طلاق و کاهش آمار ازدواج، آموزش مهارتهای زندگی باید از حد تعارف و برگزاری نشستها و گردهماییها خارج شود و جنبه کاربردی پیدا کند؛ چرا که انتخاب نادرست همسر، ناتوانی در برقراری تفاهم و حل مشکلات زناشویی، همچنان اصلیترین مشکلات رفتاری در زمینه طلاق در ایران محسوب میشود
مهمترین مهارت های زندگی
کارشناسان در کتابها و گفتگوهایشان به مهارتهایی در زندگی اشاره کردهاند که برخی از آنها در پی میآید.
ـ مهارت تصمیم گیری: در این مهارت افراد میآموزند که
تصمیم گیری چیست و چه اهمیتی دارد. آنها همچنین با انواع تصمیمگیریها آشنا میشوند و مراحل آن در زندگیشان را گام به گام تمرین میکنند. دانشجویان همچنین با رابطه موجود میان تصمیم گیری و سایر مهارتهای زندگی از یکسو و رابطه تصمیمگیری با پیشگیریهای اولیه در بهداشت روانی از سوی دیگر، آشنا میشوند
مهارت حل مسئله: این مهارت عبارت است از تعریف دقیق مشکلی که فرد با آن روبروست، شناسایی و بررسی راهحلهای موجود و برگزیدن و اجرای راه حل مناسب و ارزیابی فرایند حل مسئله تا به این ترتیب فرد دچار دغدغه و اضطراب نشود و برای حل مشکل خویش از راههای غیر سالم استفاده نکند.
مهارت تفکر خلاق: توانایی تفکر خلاق یک مهارت سازنده و پایه برای نیل به سایر مهارتهای مرتبط با سبک اندیشیدن است. در این مهارت افراد یاد میگیرند که به شیوهای متفاوت بیندیشند و از تجربههای متفاوت و معمولی خویش فراتر روند و یا راهحلهایی را خلق کنند که خاص و ویژه خودشان است.
مهارت تفکر نقاد: این مهارت عبارت است از توانایی تحلیل عینی اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصی و شناسایی آثار نفوذی ارزشهای اجتماعی، همسالان و رسانههای گروهی بر رفتارهای فردی.
توانایی برقراری ارتباط موثر: این مهارت به معنای ابراز احساسات، نیازها و نقطه نظرهای فردی بهصورت کلامی و غیرکلامی است.
ـ مهارت ایجاد و حفظ روابط بین فردی: مهارتی است برای تعامل مثبت با افراد و بهویژه اعضای خانواده در زندگی روزمره.
ـ خودآگاهی: به معنی توانایی و ظرفیت فرد در شناخت خویشتن، و نیز شناسایی خواستها، نیازها و احساسات خویش است. در این مهارت فرد همچنین میآموزد که چه شرایط یا موقعیتهایی برای وی، مشکل آفرینند.
ـ مهارت همدلی کردن: عبارت است از فراگیری نحوه درک احساسات دیگران. در این مهارت فرد میآموزد که چگونه احساسات افراد دیگر را تحت شرایط مختلف درک کند، تفاوتهای فردی را بپذیرد و روابط بین فردی خود را با افراد دیگر بهبود بخشد.
ـ مهارت مقابله با هیجانها: شامل شناخت هیجانها و تاثیر آنها بر رفتار و همچنین فراگیری نحوه اداره هیجانهای شدید و مشکلآفرین مانند خشم است.
ـ مهارت مقابله با استرس: در این مهارت افراد یاد میگیرند که چگونه با فشارها و تنشهای ناشی از زندگی، مقابله کنند.
دیدگاهتان را بنویسید