مراحل تکامل مغز از تولد تا شش سالگی
مراحل تکامل مغز از تولد تا شش سالگی
زمانی که یک نوزاد متولد می شود، بخش بزرگی از مسیر رشد و تکامل وی طی شده است. با این حال هنوز هم راه زیادی در پیش خواهد داشت. هنگام تولد، کودک شما تقریبا تمام نورون هایی که تا آخر عمر لازم خواهد داشت را در اختیار دارد. هرچند در این زمان اندازه مغز آنها تنها 25 درصد مغز یک انسان بالغ است. از آن جایی که مغز کودک به سرعت در حال ایجاد سیناپس های جدید است، تولد تا شش سالگی دوره ای بحرانی برای یادگیری اصولی ترین مهارتها به شمار خواهد رفت.
به احتمال زیادی با واژه “ملاج” که لفظ علمی آن “فونتانل” است آشنایی دارید. ملاج به قسمت هایی از جمجمه نوزاد اشاره می کند که همچنان نرم بوده و استخوان آن کلسیفیه نشده است. اما اهمیت وجود چنین بخش هایی چیست؟ فونتانل ها فضایی را در اختیار مغز قرار می دهند که بتواند از طریق آنها طی نخستین سال های دوران کودکی به خوبی رشد کند. تنها در سه سالگی، مغز کودک به 80 درصد اندازه مغز یک انسان بالغ دست خواهد یافت.
در اوایل دوران زندگی، سرعت تشکیل سیناپس ها به مراتب بیشتر از هر زمان دیگری خواهد بود. در واقع حجم تولید آنها نسبت به نیازی که وجود دارد، بسیار بالاتر است. دقیقا به همین علت سرعت یادگیری در کودکان به طور قابل ملاحظه ای بیشتر از بزرگسالان است.
هر کودکی با یک شخصیت منحصر به فرد متولد می شود، اما روند تکامل مغز می تواند به شدت تحت تاثیر عوامل خارجی قرار بگیرد. تقابل میان طبیعت و پرورش نیز به همین دلیل شکل گرفته است. ژن ها تشکیل سیناپس ها را رهبری می کنند، در حالی که محیط می تواند در امر تصمیم گیری به مغز کمک کند. به عنوان مثال مواردی مانند زبان یا راه رفتن که بیشتر مورد استفاده واقع می شوند، در مغز کودک ذخیره شده و چیزهایی که مورد بی توجهی قرار می گیرند به زودی از خاطر فرد پاک خواهند شد. این روند در مغز بزرگسالان نیز رخ می دهد اما با سرعتی بسیار کمتر!
جمله فوق معنای دیگری نیز دارد. بدون تمرین، مهارتهای خاص ناپدید خواهند شد! اگر می خواهید قابلیتی پایدار را در کودک خود پرورش دهید (مانند زبان دوم)، مواجهه دائمی و تمرین مداوم اجتناب ناپذیر خواهد بود. در واقع مغز انعطاف پذیر کودک فرصتی منحصر به فرد برای ایجاد پایه ای مستحکم است که در تمام طول زندگی وی استمرار می یابد.
چه چیزهایی رشد می کنند؟
قشر بصری
در هنگام تولد، نوزاد نمی تواند به خوبی تمام عناصر موجود در محیط اطراف خود را ببیند و تنها قادر به تشخیص چندین رنگ محدود است. اما طی شش ماه نخست، سلول های مغزی به تدریج قشر بصری را تشکیل می دهند. طول نورون ها افزایش یافته و آکسون ها میلینه می شوند. همراه با توسعه فیزیکی چشم ها، نوزاد در سه ماهگی با شفافیت بیشتری محیط خود را خواهد دید. در شش ماهگی ادراکی عمیق در کنار قابلیت تمرکز به ارمغان می آید و کودک تقریبا می تواند از دریچه دید یک بزرگسال به دنیای اطراف خود نظر کند.
هرچند که در ابتدا قادر به تشخیص همه چیز نبودند، اما اکنون می توانند رنگ های روشن، الگوهای جذاب و همچنین چهره افراد را تفکیک کنند. با نگاه کردن به چشمان آنها، ایجاد حالت های چهره خنده دار و مواجهه با اشکال مختلف به توسعه بهتر قشر بصری کودکان خود کمک کنید.
مخچه
طی اولین سال های زندگی، اندازه مخچه سه برابر می شود که این امر منتج به تسریع فراگیری مهارتهای حرکتی خواهد شد. در واقع کودک ظرف مدت زمان کوتاهی شروع به چهار دست و پا راه رفتن می کند و به زودی نیز شاهد نخستین قدم های وی خواهید بود. توصیه می شود هنگامی که در حال بازی با کودک خود هستید، او را به استفاده از دست ها و پاهایش تشویق کنید.
میلینیشن
همانطور که می دانید ساخت میلین به دور سلول های عصبی، سبب انتقال سریع تر سیگنال های مختلف خواهد شد. بدین ترتیب مغز کودک توانایی بیشتری در راستای دریافت و ارسال پیام ها و همچنین مواجهه موثر با سیگنال های چندگانه خواهد داشت. روند میلینیشن پس از تولد نیز ادامه می یابد زیرا هنوز بسیاری از نواحی مغز فاقد غلاف میلین هستند. دقیقا به همین دلیل است که کودکان بزرگتر به زمان کمتری برای تجزیه و تحلیل و ایجاد واکنش نیاز دارند.
6 تا 12 ماه : دانشمند
مشاهدات والدین: فرزندمان اسباب بازی ها و خوراکی های خود را از روی “صندلی پایه بلند مخصوص کودک” به اطراف پرتاب می کند! سپس با تلاش مقداری به جلو خم می شود تا نتیجه پرتاب های خود را روی زمین ببیند و بعد از مشاهده آنها و اینکه ناپدید نشده اند بسیار(بیشتر از والدین خود!) خوشحال می شود.
چرا: او (کودک) قصد رنجاندن شما را از انجام این کارندارد بلکه این تفریح یا بهتر بگوئیم “بازی” تجربه ای کم نظیر از “بقای اشیا” است که در دانش روانشناسی به آن پایداری اشیا نیز می گویند. بقای شیء یک مفهوم پایهای در زمینهٔ روانشناسی رشد و یکی از مهمترین ادراکاتی است که نوزادان به آن دست مییابند، چرا که بدون این مفهوم، اشیاء از نظر نوزاد وجود مستقل و دائمی نخواهند داشت. نوزاد از مسیر لمس و دست زدن به اشیاء است که به بقای شیء مقابل خود پی میبرد و این یکی از بخش های مهم نظریه رشد مرحله ای پیاژه هم محسوب می شود. تا پیش از تجربه بقای شی، ارتباط کودک با دنیای اطراف خود شامل افراد، اسباب بازی و … یک ارتباط دیداری است
اما همزمان با رشد لوب قدامی مغز به تدریج مهارت های کودک در زمینه تمرکز و حرکات ارادی در مسیر توسعه قرار می گیرد. بنابراین کودک همانند یک دانشمند خوب بارها و بارها اجسام را لمس و پرتاب می کند تا پروسه “علت و معلول” کار یا تصمیم خود را مشاهده و درک کند. در این زمان اگر از فکر کودک خود صدایی بشنوید، قطعا به شما می گوید: همممم، خوراکی های من هنگامی که آنها را پرتاب می کنم ناپدید نمی شوند! آیا آنها پرواز می کنند؟ آیا مامان آنها را برای من دوباره برمی گرداند؟ باید امتحان کنم!
کمک کنیم: هرگز این معادلات ذهنی یا صدای فکر کودک خود را با حرکات نادرستی مانند انتقاد تند از پرتاب اجسام یا گفتن جملاتی مانند: کار بدی می کنی! برهم نزنیم. درک مفهوم “بقای شی” و نقاط عطف علت و معلول همگی به رفتارهایی مانند مکیدن، لیسیدن، چنگ زدن و … وابسته است. به منظور حمایت هر چه بیشتر و ایجاد فضای رشد مناسب برای مغز کودکان خود لازم است تا در منزل “فضای بله” ایجاد کنید به این مفهوم که کودک شما بتواند به راحتی و با آرامش همه چیز را لمس و آزمایش کند.
حس اکتشاف و تکامل همزمان سلول های مغز کودک ارتباط نزدیکی دارند پس هرگز با فریاد “نه” او را از مسیر طبیعی رشد خارج نکنید. انواع ظروف، وسایلی که تیز و خطرناک نیستند و هر چیز دیگر که خطری برای فرزندتان ندارد را به طبقه های پایینی کابینت در آشپزخانه منتقل کنید تا سراغ آنها برود و آزمایشاتش را دنبال کند.
پیشنهاد ما: راز کودکان شاد | شادی کودکان را جدی بگیریم
یک سالگی: مقلد
مشاهدات والدین: هنگامی که کودک یکساله ما تلفن منزل را برداشته و در آن فوت می کند بسیار لذت می بریم. او بارها این کار را تکرار می کند و البته بسیاری اوقات ناگهان سکوت می کند و بادقت به گوش دادن می پردازد آنقدر این کار را طبیعی انجام می دهد که احساس می کنیم به اشتباه شماره کسی را گرفته و در حال گوش دادن به مکالمه است!
چرا: در حالیکه نوزادان از ابتدای تولد علاقه خاصی به تقلید از محیط دارند اما “تقلید باقصد” را در اولین سال تولد خود آغاز می کنند. آنها بدنبال سوژه هایی در محیط اطراف خود برای تقلید کردن هستند. لوب قدامی و آهیانه ای کودک، بخش هایی از مغز که نقش مهمی در توسعه قابلیت تکلم و مهارت های اجتماعی دارند، رشد سریعی دارند، همزمان نیز افزایش قابلیت ها در حرکت چهاردست و پا و همچنین راه رفتن را شاهد هستیم که همگی نشانه هایی از تکامل بخش های مختلف مغز فرزندمان خواهد بود.
در این زمان برای اولین بار مشاهده می کنیم که فرزندمان قاشقی را درون قابلمه می چرخاند یا آنکه – در 15 تا 18 ماهگی زندگی خود- از همان قاشق عملکرد میکروفون را تقلید می کند. این حرکات در واقع پلی برای “بازی های تقلیدی” دوران کودکی است. ماشین بازی، دکتربازی، خاله بازی، عروسک بازی و … همگی نوعی بازی تقلیدی و البته بسیار اثرگذار هستند.
کمک کنیم: آیا کودک خود را مقابل تلویزیون روشن قرار می دهید تا با اسباب بازی های خود بازی کند؟ عادت استفاده از سرو صدای تلویزیون به عنوان پس زمینه یا بهتر بگوئیم وسیله ای برای سرگرمی فرزندتان، را فراموش کنید! براساس گزارش های موجود، کودکان آمریکایی روزانه حدود 4 ساعت به همین روش غیر مستقیم درگیر تلویزیون هستند یعنی بی آنکه بطور مشخص برنامه ای را ببینید صدای تلویزیون را در گوش خود دارند. بررسی ها بیانگر آن است که این رویکرد، بازی کودکان را مختل کرده و کیفیت آنرا به شدت پایین می آورد. فراموش نکنید که فرزند شما حتی نیازی به برنامه های آموزشی-تلویزیونی ویژه کودکان ندارد. هیچ وسیله آموزشی هم نیاز نیست فقط بگذارید بازی کند، والدین خود را ببیند و همان تقلیدهایی که دوست دارد را به نمایش بگذارد. مثلا به مانند شما دراز بکشد، سرفه کند، نظافت کند و…
دو سالگی: مستقل
مشاهدات والدین: فرزندتان اصرار دارد تا هنگام سواری کمربند ماشین اسباب بازی را خودش ببندد. اصراردارد و شما را متوجه می کند که حتما خودش باید این کار را انجام دهد. حتی اگر بخواهید به او کمک کنید ممکن است این کار موجب خشم و واکنش کودک شود.
چرا: توانایی تکلم و کلمات در این رده سنی به میزان قابل توجهی دامنه یادگیری آنها را افزایش داده است. تمامی چیزهایی که می تواند به زبان آورد، سرو صداهایی که در ارائه آنها مهارت یافته و در نهایت مهارت های بیشتر حرکتی؛ همگی زمینه ای را برای حس جدیدی به نام “استقلال” در کودک ایجاد می کند. اکنون زمانی فرارسیده که کودک احساس می کند وجودی مجزا از والدینش دارد زیرا خودش می تواند به تنهایی کارهایی را انجام دهد. اینجاست که والدین از جملاتی مانند : تو نمی توانی، برایت دشوار است و مواردی شبیه این ها زیاد استفاده می کنند.
کمک کنیم: کودک قدرتمند! ممکن است تمایلی به نشستن در آغوش والدین خود برای کتاب خوانی و داستان های مصور نداشته باشد اما این دلیل نمی شود که شما به عنوان پدر یا مادر از این کار دلسرد شوید زیرا کتاب خوانی برای کودک اثر مهمی در توسعه مهارت های کلامی او خواهد داشت. از سوی دیگر کودکانی که دائما داستان های گرم و شاد گوش می دهند
عملکرد بهتری در یادگیری از خود به نمایش خواهند گذاشت. پس با لج بازی کودکان خود کنار آمده و هوشمندانه به آنها اجازه دهید تا یک کتاب را انتخاب کنند، سپس بگذارید تا با وسایل مورد علاقه خود بازی کنند اما همزمان خواندن کتاب را برایش آغاز کنید. این روش را دائم دنبال کنید: او بازی می کند و شما کتابی که انتخاب کرده را برایش می خوانید. حتما می دانید که حضور صدای برنامه های تلویزیونی به عنوان پس زمینه بازی فرزندتان می تواند آثار مخربی بدنبال داشته باشد اما صدای والدین و در حال کتابخوانی بهترین صدای پس زمینه محیطی هنگام بازی فرزندان خواهد بود.
سه سالگی: متفکر
مشاهدات والدین: حتما بارها یا بهتر بگوئیم هزاران بار از فرزندان خود پرسش “چرا” شنیده اید؛ آنهم فقط طی یک روز!
چرا: مرحله بسیار مهمی از رشد تکلم با نیمکره چپ مغز در ارتباط است. بانک لغات کودک شما بین 500 تا 800 کلمه ظرفیت دارد که با آنها می تواند جملات 3 تا 5 کلمه ای را برزبان آورد. علاوه براین توانایی مشاهده یا دیدن در فرزندتان تخصصی تر شده است، زیرا چیزهای زیادی را مشاهده می کند اما نمی تواند درک کاملی از رویدادها و اتفاقات محیط اطراف خود داشته باشد. این عدم درک زمینه استفاده از “چرا” را فراهم می کند.
کمک کنیم: در برابر هجوم چراهای کودک فقط و فقط باید صبوری کرد. هر چند دشوار است اما هرگز سعی نکنید فرزند خود را خاموش کنید. تحقیقات نشان می دهد که هدف کودک از طرح سوالات در سن 3 سالگی به هیچ عنوان جلب نظر والدین نیست بلکه آنها می خواهند به راز رویدادهای و اشیا اطراف خود پی ببرند. در این مرحله چنانچه کودک به پاسخ صادقانه دست نیابد بازهم پرسش خود را تکرار می کند
و این کار تا ابد ادامه خواهد داشت! اگر او از شما سوال می کند که مارها بدون گوش چگونه می شنوند؟ و شما سوال او را با پاسخ شاید نمی شنوند از سر خود باز می کنید این مورد چیزی از یک جنایت کلامی کم ندارد. بنابراین بازهم از شما سوال های جدیدی درباره گوش مار می کند پس بهتر است به او بگوئیم آنها گوشی متفاوت با انسان دارند و گوش شان درون بدن قرار دارد. کمی گه بزرگ تر شوی می توانم این سوال را دقیق تر برایت پاسخ بگویم. شاید با این روش پاسخگویی مخالف باشید یا آنرا بی فایده بدانید اما شک نکنید که کودک به خوبی هیجان و متانت شما را در رابطه با چیزی که سوال کرده درک می کند و از پاسخ شما لذت می برد به عبارت دیگر همراه با جوابش “حس ارزشمندی” را نیز دریافت می کند.
چهار سالگی: رویاپرداز
مشاهدات والدین: شکل جدید از بازی های تقلیدی در کودک مشاهده می شود؛ یا بهتر بگوئیم این بازی ها تخصصی تر توسط وی اجرا می شوند. او گاهی نقش فرزند را برعهده دارد و دور بعدی بازی عهده دار رُل والدین می شود. در این میان معمولا با قدرت آدم های بد را نیز شکست می دهد.
چرا: کودک در این مرحله سنی تکامل بیشتری را در خود احساس می کند. آثاری از تفکر انتزاعی در او مشاهده می شود و با شناختی که از زمان برایش ایجاد شده می تواند اهداف کوتاه مدتی را برای خود تنظیم کند. این توانایی ها در مجموع کمک می کند تا هنگام بازی سناریوهای جالبی را به نمایش بگذارد و نقش های مختلفی را بازی کند. به اعتقاد رواشناسان؛ بازی تقلیدی یا نقش آفرینی راهی است که کودک از آن برای اکتشاف افکار دیگران استفاده می کند تا بتواند برای مثال وضعیت یک دکتر یا پلیس را بهتر درک کند.
کمک کنیم: بدنبال بازی کودکان خود در فضاهایی دارای عناصر طبیعی باشیم. تحقیقاتی که در دانشگاه تنسی(آمریکا) انجام شده؛ مشخص کرد محیط بازی طبیعی با حضور چمن و گل اثر بسیار بیشتری در توسعه خلاقیت های کودک در مقایسه با محیط بازی با حضور فلز یا آسفالت دارد. در شرایطی که کودک 4 ساله علاقه زیادی به بازی با همسالان خود دارد و همواره احساس می کنیم که لازم است تا به اصطلاح همبازی همسال داشته باشد،
چنانچه از شما(هر کدام از والدین) برای پیوستن به بازی خود دعوت کرد به سرعت بپذیرید و همراه او شوید. تحقیقات روانشناختی کودک اثبات کرده: هنگامی که کودکان با والدین خود بازی های تقلیدی را انجام می دهند، آن بازی به مراتب پیشرفته تر و تخصصی تر شده و کودک با جدیت بیشتری سعی در ایفای کم نقص نقش خود را دارد. در این زمان است که شما به هنرپیشه ای برای فیلمی تبدیل می شوید که کارگردانی آنرا فرزندتان برعهده دارد و این نقطه اوج بازی تقلیدی خواهد بود.
پنج سالگی: همه کاره
مشاهدات والدین: امکان پرداختن به کاری در خانه بدون حضور فرزندمان وجود ندارد! همیشه حاضر است و می خواهد به ما کمک کند. هنگامی که برای مرتب کردن انباری به پارکینگ می رویم، زودتر از ما خود را به آنجا رسانده و پیوسته پیشنهاد جابجایی اجسام را می دهد. تصور انجام یک کار در خانه بدون حضور این همکار ویژه تقریبا غیر ممکن است! و گاهی اوقات از تکرار این وضعیت کلافه و فراری هستیم.
چرا: کودک در این رده سنی بطور ناگهانی متوجه می شود که رفتارش بر دیگران اثرگذار است. در می یابند: اگر داشته های خود را با دوستانشان به اشتراک بگذارند آنها را شاد می کنند/ اگر بتوانند تا 10 بشمارند مادرشان را به تحسین وا می دارند/ اگر یک لیوان آب برای پدر بیاورند، نوازش و تشکر را بدنبال دارد و …
بدین ترتیب کودک به نوعی در می یابد که مقبولیت حس بسیار خوبی است و بدنبال آن است تا از محیط بیشتر دریافتش کند. این حس خوب نتیجه رشد سریع قشر مغزی پیش پیشانی است که با توجه به تحقیقات پزشکی نقش بسیار مهمی در تجربه خُلق دارد.
کمک کنیم: وقتی کودک شما کارهایی را متفکرانه انجام می دهد و تلاش می کند تا نظرتان را جلب کند هرگز او را از تعریف و تمجید خود محروم نکنید. برای مثال هنگامی که با برادر یا خواهر کوچکتر خود به زیبایی بازی می کند بارها از این کار خوبش بگویید و او را تشویق کنید زیرا کودک به خوبی حس درونی شما را همراه با کلامتان درک می کند. تحقیقات اخیر در رابطه با کودکان 5 ساله نشان می دهد که کودکان در پیش بینی و ارزیابی احساسات دیگران بسیار خوب عمل می کنند.
6 سالگی: قاضی
مشاهدات والدین: از اینکه فرزند 6 ساله شما رفتاری بزرگوارنه در برابر دیگران بویژه با کودکان کوچکتر از خود دارد متعجب و در عین حال خشنود هستید. خوشحال کردن دیگران برایش اهمیت زیادی دارد. به سرعت در رابطه با رفتارها و رویدادهای خانه نظر خود را اعلام می کنند.
چرا: در این زمان دقت او به محیط اطرافش بیش از هر زمان دیگر است. نسبت به آنچه که می بیند واکنش و تحلیل های خاص خود را دارد. به هیچ عنوان به رویدادهای اطرافش بی تفاوت نیست. در 6 سالگی لوب قدامی رشد جهشی و تندی را تجربه کرده و هر چه بیشتر محتوای شخصیتی فرزند شما را شکل داده است. همانطور که می دانید چاره یابی، هیجانات، تمرکز و از همه مهمتر قضاوت از جمله کارکردهای این بخش از مغز است. فرزندتان برای تمام رویدادهایی که طی روز مشاهده می کنند، قضاوت های خاص خود را دارند.
کمک کنیم: مغز کودک شما هم اکنون (در 6 سالگی) به مرحله ای از تکامل رسیده که وی را قادر به قضاوت و برخورداری از دیدگاه شخصی می کند. اما جریان رشد همچنان با سرعت ادامه دارد، دقیقا به همین دلیل است که باید کودک را به سمت یادگیری های هدفمند سوق داد. موسیقی انتخاب بسیار خوبی می تواند باشد. زیرا تحقیقات اثبات کرده مغز یک کودک 6 ساله تنها 20 روز پس از دریافت آموزش هر نوع موسیقی شروع به تغییراتی مثبت کرده که منتج به افزایش مهارت های اجتماعی و بهبود تکلم می شود.
توسعه و تکامل مغز طی دوران بارداری
پذیرش این حقیقت که بخش قابل ملاحظه ای از توسعه مغز طی دوران بارداری رخ می دهد، به احتمال زیاد امری آسان خواهد بود. این دوره تکاملی کوتاه مدت، همچون اسکلتی پایدار برای پرورش هوش نوزاد تازه متولد شده تا پایان زندگی وی عمل خواهد کرد. اما چه کاری از دست ما برای پشتیبانی از این مسئله ساخته است؟
– مغز جنین
رشد مغز جنین طی دو هفته با تشکیل صفحه عصبی آغاز خواهد داشت. طی دوره تکاملی، چین های عصبی مجاور بخش میانی به سوی یکدیگر حرکت می کنند و در نتیجه این اتفاق صفحه عصبی تبدیل به لوله عصبی می شود که خود متشکل از چهار بخش مجزا خواهد بود؛ پیشا مغز، مغز میانی، پس مغز و طناب نخاعی. هر کدام از تقسیم بندی های نام برده در نهایت سیستم عصبی پیچیده فرزند شما را شکل می دهند. تمام موارد مذکور تا هفته هفتم بارداری تکمیل خواهند شد.
تنها پس از گذشت شش هفته جنین شروع به حرکت می کند و این فقط سرآغازی برای یک شروع بزرگ تر است. پیش از ورود به سه ماهه دوم، فرزندتان قادر به تنفس، بلع و حتی مکیدن انگشت خود خواهد بود!
آخرین بخش مغز که باید پیش از تولد تکامل یابد، قشر مخ محسوب می شود. همانطور که پیش تر نیز گفته شد، این قسمت عملکردهای ارادی بدن را تحت کنترل خود دارد. البته لازم به ذکر است که توسعه قشر مخ تا چندین سال پس از تولد نیز ادامه خواهد داشت.
دیدگاهتان را بنویسید