آموزش فلسفه به کودکان
چرا باید فلسفه را به کودکان آموخت؟
فلسفه به ما مهارت فکر کردن می آموزدفلسفه دنیای پررمز و رازی است که معنی های مختلفی دارد. یکی از مهم ترین معنی های آن مهارت های فکر کردن و تفکر است. برای این که بچه ها هم بتوانند پا به این دنیای اسرارآمیز بگذارند، فرهنگسرای تفکر با کمک پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برای نخستین بار در ایران کلاس های آموزش فلسفه به کودکان و مربیان آنها را برگزار می کند. ما هم برای این که بدانیم در این دنیای جالب و جذاب چه می گذرد و فلسفه چه کمکی به بچه ها می کند، به سراغ دکتر سعید ناجی مؤسس گروه فلسفه برای کودکان و نوجوانان رفتیم.
دکتر ناجی می گوید: «به بچه ها فلسفه می آموزیم تا بتوانند خودشان تصمیم بگیرند. وقتی با مشکل روبه رو می شوند، خودشان برای حل آن، راه حل پیدا کنند». او می گوید: «این فلسفه را می توان در جمع دوستان و به همراه یک معلم آموخت. یعنی تعدادی از بچه ها در یک کلاس دور هم حلقه می زنند و به کمک معلم یک داستان را می خوانند و درباره مسائل و مشکلاتی که در داستان وجود دارد بحث و گفت وگو می کنند. در نتیجه آن بچه ها مهارت ها و توانایی های فکر کردن، دقت کردن و تأمل کردن را یاد می گیرند».
فلسفه به ما مهارت فکر کردن می آموزد.
دکتر ناجی درباره کتاب هایی که برای آموزش فلسفه به کودکان و نوجوانان وجود دارد ، می گوید: « قهرمان این داستان ها به دنبال کشف یک موضوع درباره مسائل اجتماعی، اخلاقی و علمی است و بچه ها با خواندن این داستان ها، به همراه قهرمان این اکتشاف را تجربه می کنند. به طور مثال پیمان و محمد 2 قهرمان داستان هستند. قد پیمان بلند و قد محمد کوتاه است. پیمان و محمد به خاطر قدشان با مشکلات زیادی روبه رو هستند.
هر 2 فکر می کنند قدشان نامتناسب و زشت است اما وقتی با هم بحث می کنند پیمان به محمد می گوید من به قد کوتاه تو حسودی می کنم و محمد هم به پیمان می گوید من به قد بلند تو حسودی می کنم. آنها پس از گفت وگو به این نتیجه می رسند که هم بلندقدی و هم کوتاه قدی حسن و ضعف دارد یعنی هم خوبی و هم بدی دارد و آخر داستان آنها با مفهوم زشتی و زیبایی آشنا می شوند. بچه ها با خواندن این داستان به بحث و گفت وگو کردن علاقه مند می شوند
دکتر ناجی می گوید: «بهتر است بچه ها در دوره پیش از دبستان یا اول ابتدایی آموختن فلسفه را شروع کنند » . پدر و مادر هم می توانند در این باره به بچه ها کمک کنند. مهارت هایی را که آنها آموخته اند با بچه ها تمرین کنند. بنابراین بچه ها می توانند به خوبی بزرگترها صحبت کنند و حرف های دلشان و نظرهای خود را به پدر و مادر بگویند تا آنها به نظر بچه ها بیشتر اهمیت دهند.
بچه هایی که فلسفه یاد می گیرند در درس هم بیشتر موفق می شوند وقتی بزرگ می شوند و وارد جامعه می شوند به راحتی مشکلات خود را حل می کنند و با رعایت کردن حقوق شهروندی (یعنی حقوق یکدیگر) می توانند جامعه سالم تری به وجود آورند. در جامعه سالم تر هم آسایش و هم آرامش بیشتری دیده می شود
فلسفه دنیای پررمز و رازی است که معنی های مختلفی دارد
او می گوید: «تلاش می کنیم با گسترش کلاس های آموزش فلسفه به همه کودکان کشورمان، فلسفه بیاموزیم تا بتوانند توانایی های خود را نشان دهند و به پیشرفت جامعه کمک کنند».
پرورش تفکر فلسفی، ضرورتی است که به مطالعات میان رشتهای دقیق و گستردهای نیاز دارد. در این مقاله پس از بیان مختصر چیستی و چرایی «پرورش تفکر فلسفی در کودکان و نوجوانان» و مقایسه آن با «آموزش فلسفه به کودکان»، برخی اصول و مبانی نظری در این باره مطرح شده است. «گامبهگام تا اندیشه» عنوان طرحی است که با هدف پرورش تفکر فلسفی در کودکان و نوجوانان تهیه شده و مراحل مطالعاتی و پژوهشی و اجرای آزمایشی آن حدود چهار سال در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به طول انجامیده است. توضیح چارچوب اصلی این طرح و برخیاهداف و ویژگیهای آن، بخش اصلی این نوشتار را تشکیل میدهد.
آنچه امروز «آموزش فلسفه به کودکان» نامیده میشود به نوعی پرورش تفکر فلسفی است. برای پرورش این تفکر در هر جامعهای ملاحظات بسیاری وجود دارد که مهمترین آن زمینههای فرهنگی و فلسفی آنجامعه قلمداد میشود. «گامبهگام تا اندیشه» عنوان طرحی است که با هدف پرورش تفکر فلسفی در کودکان ایرانی مخاطب مراکز فرهنگی و هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیشبینی شده و مراحل مطالعاتی و پژوهشی خود را پس از چهار سال پشت سر گذاشته است.
در این مقاله به ویژگیها و برخی مبانی و اصول نظری این طرح اشاره شده و اهداف و محتوای طرح به اختصار بیان شده است. مهمترین ویژگی این طرح، تکیه بر مبانی فلسفه اسلامی و تأکید بر تفکر شهودی به عنوان یکی از حوزههای فلسفه اسلامی است. در این باره با بیان مراحل و روشهای پرورش این تفکر به موضوعهای انتخاب شده برای طرح در کارگاهها اشاره شده است.
آموزش فلسفه به کودکان و پرورش تفکر فلسفی
«ذهن و تفکر» موضوعی است که در طول تاریخ روانشناسی مورد توجه بوده است. روانشناسی همانقدر که علم بررسی رفتار خوانده میشود، علم بررسی ساختار ذهن1 نیز هست. در هر دوره از تاریخ نه چندان طولانی این علم، بسته به پارادایم حاکم بر پژوهشها و گرایشهای علمی دانشمندان، تمکز بر یک یا چند جنبه از تفکر بیشتر بوده است. چنانکه تعریف و تقسیمبندی انواعی از تفکر با روش تعلیم و تربیت جان دیویی2 شکل گرفت. پیاژه3 رشد مرحلهای ساختار ذهن و تفکر را مطرح کرد. روانشناسان گشتالت4 تفکر بینشی و تحلیلی کلگرا را معرفی کردند و…
در این میان تفکر خلاق 5 یا آفریننده در سالهای اخیر به سبب صنعتی شدن جوامع و اهمیت تولید در اقتصاد جهان بیش از سایر جنبهها مورد تأکید، توجه و تمرکز قرار گرفته است. امروز خلاقیت پای از حوزه هنر و ادبیات فراتر نهاده و به زندگی روزانه مردم راه پیدا کرده است. این مبحث چند سالی است در ایران نیز مورد توجه واقع شده اما به جز حرف و بیان تئوریها، در عمل جریان گستردهای آن را حمایت یا هدایت نتکرده است. این است که هرجا پای آموزش و تعلیم و تربیت در میان است به اهمیت و ضرورت خلاقیت نیز اشاره میشود
اما در نهایت در اتختذ روشها یا تعیین اهداف به دلایل مختلف نتیجه خلاقانه ای حاصل نمیشود. در کنار تفکر خلاق در سالهای اخیر، عنوان تفکر فلسفینیز به چشم میخورد. گرچه این موضوع با عنوان نه چندان جامع «آموزش فلسفه برای کودکان» 6 طرح میشود اما در حقیقت بنمایه این نوع ازآموزش چیزیبه جز پرورش تفکر فلسفی در کودکان و نوجوانان نیست.7 در حال حاضر گروههای مختلفی در سطح جهان برنامههایی با این عنوان برای کودکان ونوجوانان اجرا میکنند. تاریخچه، ضرورتها و اهداف چنین برنامههایی تاکنون به زبانهای مختلف و در منابع گوناگون ذکرشده است؛
اما وجود چنین برنامهای در جریان آموزش و پرورش کشورهای مختلف به سبب حساسیتهای این حوزه همواره در معرض نقد و نظرهای جدی بوده است. نگاهی اجمالی به منابع، در دورههای زمانی مختلف نشان میدهد که همین نقد و نظرها سبب شده تا برنامهریزان به غنای مبانی و اصول نظری خود بپردازند و با بهرهگیری از نظریههای روانشناسی و جامعهشناسی و فلسفی،8 ساختار روشن تری از نظر اهداف و روشهای اجرا پیش روی علاقمندان و منتقدین قرار دهند.
منبع: کارافکر
دیدگاهتان را بنویسید